♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ هر که را مثل تو دیدم ، هرچه را مثل تو دیدم ، به گمانم که تویی هر کجا نظر فکندم ، سوی هر کسی دویدم به گمانم که تویی بخدا گنه ز من نیست ، چشم کم سو نظری بیش ندیدت هر مکانی که برفتم ، هرکه را به جان خریدم ، به گمانم که تویی بر سره شاخه من از دور ، نظری کردم و صیاد ندیدم با نظر بر تکه سنگی ، در میان دام صیاد پریدم ، به گمانم که تویی روزگاری در قفس هیچ نخواندم ، بخدا هیچ نخوردم اینه در قفس آمد ، شب و روز بهره تو خواندم ، به گانم که تویی به گمانم که تو یادت ز دله ساده ی ما هست که به پیش آمده ایی صبح به صبح بهره تو آواز و دمی هل هله کردم ، به گمانم که تویی آینه خورد زمین ، آینه نشکست ، من شکستم روزگاریس که دلداده یِ این اینه بودم ، به گمانم که تویی ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ شعر از شیخ المریض عمو حسین پیرزاد
عاقا سال دوم هنرستان بود یه رفیق داشتیم فامیلش گلی زاده بود ؛ این مثه سمور بود لامصب ؛ هی فس و فس وسط کلاس ول میداد :khak: :khak: حالا ایناش به کنار لامصب یه سیستم رفتاری داشت که هر جا که بود تا میخواست فس بده میومد پیش من فِسشو میداد اینقد بقل من فِس داده بود که کلن بوی فِس گرفته بودم *ey_khoda* *ey_khoda* یبار سره کلاس زبان بود ، معلم داشت ریدینگ متن درسو میخوند منم از شانس جا نبود نشسته نبودم نیم کت دوم یعنی بین من و میز معلم یه نیمکت بیشتر نبود یهو دیدم مثه گوریل داره هِن هِن کنان میشینه رو نیمکت بچه ها تا ازون ور کلاس بیاد پیش من *O_0* *O_0* یه ثانیه میشست رو این نیمکت بعد تا معلم حواسش میرفت به کتاب میپرید به یه نیمکت دیگه تا رسید به من *narahat* *narahat* اومد نشست بقل من ؛ گفتم گُلی جون خودت خیلی ضایس ، نیمکت دومه بزار بریم همون نیمکت آخر هی فِس بده برا خودت *gerye* *gerye* خودشو یِوَری کرد و گفت دیگه دیره دیگه دیره *gerye_kharaki* *gerye_kharaki* یه فسی داد از خودش بیرون لامصب انگار سگ مرده بود تو شکمش بعدش مث شتر مرغ فرار کرد *amo_barghi* *amo_barghi* همیجوری که فرار میکرد این بوی فس پشتش به حرکت در اومد به هرکدوم بچه های دیگه میرسید پژمرده میشد میوفتاد دو سه نفر هم تشنج کردند بعدم نشت رو یه نیمکت به معلم لبخند میزد *labkhand* *labkhand* بچه ها هم یکی یکی بی تابی میکردند و به بقل دستیشون نگاه میکردند و میگفتند : تو بوودی !!؟؟؟ بعد همیجوری این حاله ی سموری تو کلاس پخش میشد استاد داشت ریدینگ میخوند آی گو تو اسکول اوری دِی ...... آی گو تو سرتون اخمخای بیشعور *bi asab* *bi asab* *bi asab* همین تا بوی فِس به دماغش رسید کنترل خودشو از دست داد سریع از کلاس فرار کرد بعد رفت یه ربع دیگه نا ناظم اومد گفت آقای ناظم اینجا یا جای منه یا جای این چسو ها *bi asab* *bi asab* ناظم هم عصبانی شده بود ؛ گفت رسیدگی میکنیم حتما بعدش رفت معلم زبانه گفت نفری پنج نمره از تک تکتون کم میکنم مثه خیار فروختمش گلی زاده رو والا من همیجوریش ده یازده میگرفتم پنج نمره هم کم میکرد صفر میشدم بعد معلمه بقله اسمش با خودکار قرمز نوشت _ چ وقت حضور غیابم میگفت گو#هی زاده اونم میگفت حاضر ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ برگی از دفترچه خاطرات شیخ المریض لیست خاطره های گذاشته شده تا به امروز ◄
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ میخوام سلامی بدم از راه و مسیرِ دورِ دور یواشکی پَرِش بدم بیام به مشهد زورکی بنشونمش آروم آروم کنار کفترایِ تو یه دل سیر نگاه کنم از پشت بوم زائراتو نگاه کنم به حرمت ؛ به چل چراغای بزرگ به پنجره فولادتو ، چشم امید زائرات برم بشینم یکمی کنار سقا خونه ی اسمال طلات نگاه کنم تا که بیای دونه دونه شقا بدی یکی یکی مریضاتو یکم گوشامو تیز کنم که چی میخوان این زائرات یکیشون کربلا میخواد اون دیگری شفا میخواد ... هر زائری پر از دعا ، با دست خالی اومده میخواد کنار تو باشه تا که یبار نگاش کنی همین نگاهت رو بسه ، برا همه نداشته هاش عاقا جون نکنه سلام منو که از راه دور فرستادم جواب ندی و نبینی عاقا جون میخوام بگم با سلامم تولدت مبارکه :) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اللهم صل علی علیِ بن موسَی الرِضَا المرتضی الِامام التَّقی النَّقی و حُجَّتکَ عَلی مَن فَوقِ الاَرض و مَن تَحتَ الثَّری الصَّدیقِ الشهید صلاهً کَثیرهً تامَّهً زاکیهً مُتواصِلهً مُتواتِرهٍ مُتَرادِفته کَاَفضَل ما صَلَّیتَ عَلی أَحَدٍ مِن اَولیائِک صلوات الله علیک و علی آبائک و أولادک ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شعر از شیخ المریض *ghalb_sorati* عیدتون مبارک **♥**
میگن عاقا جواز کربلا میدی هر کی که کربلا میخاد امضاهاشو تو بش میدی میخام بگم من کربلا رو نمیخوام اگه که روزیه منه ببخششون به دیگرون نکه نخوام برم ولی ازون زمون که به بابام رخصت کربلا دادی بجای اینکه هر سالی دوبار بیاد به دیدنت هی با خودش میگه همش خدا کنه بطلبه بازم برم به کربلا ذکرو نیایشش شده کرب و بلا و کربلا خلاصه هوایی شده با حال و هوای کربلا من کربلا رو نمیخوام ؛ امام رضام تنها میشه کربلا زائراتو خیلی هوایی میکنه من تو رو میخامت عاقا جون صحن و سرات زندگیمه ایوون طلات ابرومه پنجره فولاده حرم ؛ محله درد و دلامه من کربلا رو نمیخوام ؛ امام رضام تنها میشه ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ تولدت مبارک عاقا ؛ این عید رو به همه شیعه ها تبریک میگم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شعر از شیخ المریض عمو حسین پیرزاد
خب میخوام یه شعر براتون بزارم بعد بتون یه چیزی بگم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ همه نالند به درد بی وصالی منم ماندم ، به وصلت همچو گاوی همه از دوری یارند پریشان منم همچو خری در وصلت گریان *gerye_kharaki* همه با یاد دلبر شاده شادن منو این تو ، به بدبختی نهادن *bi asab* تویی هر مشکل و هر زجر و خاری تویی درد و عذاب و چرخ گاری *fekr* تمام زندگیم مرگست و زاری برام هستی به مانند خیاری *tafakor* بباید که دمی پوت پوت شوم من چرا نمیپوکی راحت شوم من ؟ به هر کارم تو داری نگاهی از فضولی بسان کِرمی ، همچون خر میلولی تو تاوان کدامین یک ز انواع گناهی بر من بیچاره گشتی چون عذابان الهی بده گوشَت به پنده این منه خر گرت خواهی که باشی تاج بر سر دل به آن یاری ببند ای مهربان دوست که اخلاقو مرامش نیز نیکوست رخ زیبا که در خامی ببینی به پیری چون ببینی بس برینی :khak: شعر از شیخ المریض عمو حسین پیرزاد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ امم مم میخواستم بگم که بخاطر این شعر و اینا بهم لقب شیخ المریض دادن پند میدما ولی خو سبکش قشنگ نیست ان شا الله بعدن باز از این سبک شعرام براتون میزارم *mamagh* :khak: :khak:
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ طاقت دیدن غصه ، به تو ام نیست ؛ بخند ارزش بودنت این غصه و غم نیست ؛ بخند با خنده ها من لذتی دیرینه دارم ؛پس فراموشم نکن بی خنده هایت خاطرم را جمع جم نیست ؛ بخند در هوای تو شب و روز چو پروانه زنم پر به خیالت غم و غصه ام زیاد است ولی ؛ تو بخندی دل بهارست ؛ بخند زندگی قطره ی بارانه معلق به هواست ، گرچه بی رنگی ، ولی رنگین کمانی پر ز رنگ ؛ در پیش رو هست ، بخند گرچه سخت است بخندی بر همه درد و عذا و مشکلات خنده بر هر درد بی درمان دوا هست ؛ بخند ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شعر از شیخ المریض عمو حسین پیرزاد
وقت آن است که کاری بکنی ، قبل آن دم که دگر کار ، نشاید بکنی گر دمی دیر به دادم برسی دیگر از داد نباشد خبری آنقدر خسته به دنبال نگاهت بوده ام ؛ خستگی کرد نگاهم تو نگاهم نکنی گر که امروز گذشت آب از سرم ، دیگرم فایده اش چیست این نگاه کردنم گر توانی دسته من گیر چو امروزی که میهمانه توام دیگرم طاقت غم نیست ازین بی کسی ام یک نفس دیر به دادم برسی غم دگر داد نزارد که کشم دریاب دلم چون کوله بارش بسته است بس بدنبال بهانه گشته است دلخوشش کن با بمانی سَر سری این بمان گفتن تو ، باشد دلیلی ماندنی دله من محتاجه یک نوازش است ؛ یادش کنید *narahat* ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
از زمانی که سرشتند جسم بی روحم ز خاک درمیان سینه ام مهری نشاندن از علی چون میان آدمی گفتن ، که اربابم علیست پیش خدا آبرو دادن به من اندر میان آدمی سپردن به کسی تا در میان گوش من خواند اذانی که گواهی میدهد ، مولا علیست هر کجا ، مهر علی در سینه گردیده جلا بعدِ مرگم وقت تلقین بازم بخوانند یاعلی من نمیدانم چه رازیست در میان نام او کز ازل تا به ابد نامش به جانم آبروست باب علمس که محمد جانشینش خوانده در روز غدیر افتخارت شیعه این باشد که اربابت علیست
آری خدا هست با ما اما این بودن او نیست وابسطه ی عجز و نیازه دله ما خدا همیشه با ماست قبول وقت عجز همه به پیشش آییم هنر آن است که در وقت خوش شادیمان تو به فکرش باشی یا که در وقت بزرگی و غرور ، تو به فکرش باشی که بگفتس که او خداوند غم و گریه و اندوه و بلاس او ز خندیدن ما میخندد که بگفته که خدا خشمگین است که بگفته که خدا ترسناک است چه کسی گفت خدا اشک و آه است و فغان از چه اینگونه رهانید دگران را ز خدا تو به چه حکمی خدا را به دلش تلخ کنی گر تورا ترس خدا در دل هست فکر اعمال خودت باش کنون خدا چون شبنم صبحه به گل نشسته ایی هست زیبا خود همیشه وقت آغاز کلام نام خود با مهربانی برده هر چه بد گفتن ز او گوش مده خود به دنبال خدا در سینه و در دل گَرد او ز خود در جان تو دمیده روح در میان خود به دنبالش بگرد لطف و مهرش را به قرآن دریاب که چه زیبا و قشنگ میکند نهی تو را از زشتی میدهد مژده تو را از خوبی چه کسی گفتس که این خدا بدنبال غم و آه و پریشانیه ماست **♥** این خدا با خنده ات میخندد **♥** ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *malos* شعر از شیخ المریض عمو حسین پیرزاد همین الان یهویی *malos*
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم